پداگوژي (تعليم و تربيت) از ريشة يوناني است و آن وظيفة بردهاي بوده است كه اداره و هدايت اطفال را به عهده داشته است.[6] بنابراين ميتوان ادعا كرد كه تربيت، هم تكنيك است، هم كاري هنري است، هم امري فلسفي است و هم علم است. بعضي از فلاسفة تعليم و تربيت چون «امانوئل كانت»[7] معتقدند: برخلاف آنچه مردم تصور ميكنند تعليم و تربيت بزرگترين و دشوارترين مسائل مبتلا به انسان است. او در بين ابداعات بشر دو مورد را از بقيه مشكلتر ميداند، هنر مملكتداري يعني حكومت، و هنر تعليم و تربيت و معتقد است، مردم هنوز دربارة معناي واقعي اين دو اختلاف نظر دارند.[8] دور كيم،[9] جامعه شناس معروف، تعليم و تربيت را يك نظرية علمي ميداند.[10] به اعتقاد برخي ديگر از صاحب نظران، تربيت فعاليتي مداوم، جامع (توجه به همة آنچه براي به كمال رسيدن انسان لازم است، همة ابعاد وجودي و نيازهاي فردي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي انسان) و براي همه (فرد فرد جامعه) و براي رشد و تعالي و تكامل انسان و غناي فرهنگي و تعالي جامعه است.[11]
ويژگيهاي علم تعليم و تربيت
1. موضوع تربيت، انسان است و انسان موجودي پيچيده است. بسياري از ابعاد وجودي او هنوز در هالهاي از ابهام باقي مانده است. نوع زندگي فردي و به تبع اجتماعي او، نيز دائماً در حال تحول و دگرگوني ميباشد. به همين دليل علم تعليم و تربيت نيز از جهات مختلف داراي حساسيت فوق العادهاي است. گرچه بخشي از اهداف، مباني، اصول، روشها، شيوهها و فنون، ابزار و وسائل و... تربيتي، هميشه ثابت بوده و هست، لكن در بسياري موارد دائم در حال تغيير است.
2. علم تعليم و تربيت يا به تعبيري معروفتر علوم تربيتي، از جملة علوم بين رشتهاي است. اين علم از مجموعهاي از علوم انساني و غير انساني از قبيل: تاريخ، اقتصاد، آمار، رياضيات، فيزيولوژي، روان شناسي، جامعه شناسي، انسان شناسي، مردم شناسي، و حتي فلسفه و هنر و... بهره ميبرد.
3. علم تعليم و تربيت صرفاً يك علم نظري محض نيست بلكه علمي كاربردي است. يافتههاي اين علم در عمل براي تربيت انسان به كار گرفته ميشود و اساساً سودمندي علم تعليم و تربيت به كاربردي بودن آن است.
4. در تعليم و تربيت، همانند برخي علوم ديگر، علاوه بر يافتهها و نظريههاي علمي، يك سيستم و نظام تربيتي نيز پيريزي ميگردد تا آن يافتهها و نظريههاي علمي در عمل به كار گرفته شود. اين سيستم داراي سلسلهاي از اهداف، مباني، اصول، شيوهها، خط مشيها، ... و روشهاي ويژهاي ميباشد. آنچه دربارة جوان بودن علم تعليم و تربيت گفته ميشود، نه تنها دربارة نظام تربيتي صادق است، بلكه بايد گفت نظامهاي تربيتي موجود در عالم به مراتب از خود علم تعليم و تربيت جوانترند.
علم تعليم و تربيت اسلامي
تعليم و تربيت جديد، همانند ديگر علوم انساني، بيشتر در قرون اخير، به خصوص در قرن بيستم، دچار تحول و دگرگوني و رشد بوده است. امّا در اسلام و منابع اسلامي به تربيت به معناي عام آن از همان ابتداي ظهور اين دين مقدس الهي اهميت فوق العادهاي داده شده است.
انسان موضوع تربيت و يكي از اساسيترين موضوعات مطالعاتي اين علم محسوب ميشود. چرا كه تربيت را «فراهم آوردن زمينه براي پرورش دادن و به فعليت رساندن تمام استعدادهايي ميداند كه خداوند بالقوه در نهاد او به وديعت نهاده است.»[12] اين انسان تنها به وسيلة كسي ميتواند به درستي شناسانده شود و سپس تربيت گردد كه خود خالق اوست. لذا بهترين منبع مطالعة انسان و علم انسان شناسي، منابع متصل به وحي الهي، يعني قرآن و روايات ميباشد. در منابع اسلامي به اين نكتة مهم تذكر داده شد كه زمام تربيت انسان بايد به دست كسي باشد كه از رمز و راز او و زواياي آشكار و پنهان و ابعاد مختلف وجودياش، حتي از خود آدمي آگاهتر است. كسي كه گل وجودش را سرشته، خمير ماية فطرتش را به دست خويش آفريده باشد،[13] در آن از روح خود دميده،[14] عقل، عاطفه، وجدان و معنويت خواهي را در ذاتش نهاده و هميشه با او ميباشد كه: و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد.[15]
در منابع اسلامي آنچه هدف ارسال رسل و بعثت انبياء الهي ـ عليهم السّلام ـ شمرده شده است، تربيت انسان و انسان سازي و به فعليت رساندن تمام گنجينهها و استعدادهاي نهفته در درون وي بوده است.[16] هدف از آفرينش انسان و تربيت او جز اين نميتواند باشد. اتفاقاً در قرآن خداوند نيز به عنوان مربي انسان معرفي شده است.[17]
ارتباط علم تعليم و تربيت با قرآن
دقت در ابعاد مختلف تربيت، به خصوص در بعد اهداف، مباني، اصول روشها و... و اهميتي كه در دين مقدس اسلام به اين امور در زمينة مسائل تربيتي داده شده است، مسئوليت صاحب نظران مسلمان تعليم و تربيت را دو چندان كرده است. مربيان متعهد و مسلمان هميشه به اين مهم ميانديشند كه، در مقابل تفكر سكولاريسم (Secularism)، در تمام زمينهها از جمله در تعليم و تربيت كمتر مبحثي است كه براي تكميل كردن آن نيازي به قرآن و سنت نباشد. آنها در مقام مبارزة جدي با تعليم و تربيت سكولار (secular Education)، كه اساساً منابع اسلامي حتي قرآن را منبع مناسبي براي مطالعه در اين زمينهها نميدانند، به اين فكر افتادهاند تا از اين منابع غني كه به خصوص در زمينة تربيت انسان حرف آخر را زدهاند، بيش از گذشته بهره ببرند.
ارتباط قرآن با علم تعليم و تربيت را حداقل به دو صورت ميتوان تصوير كرد:
1. بهره بردن علم تربيت و تعليم در مراحل مختلف (از مباحث نظري تا به كارگيري يافتههاي آن در عمل)، از قرآن.
2. استفاده از يافتههاي علم تعليم و تربيت در فهم بهتر مباحث تربيتي قرآن و به كارگيري بهتر آن در مرحلة عمل.
نظرات شما عزیزان: